سلام
لطفا برای مشاهده به لینک زیر مراجعه کنید.
http://mirzamehdi.blogfa.com/post-256.aspx
برگرفته از: وبلاگ دوست و هم ولایتی گرامی:
در ادامه تعاملات انجام شده با بسیج محل و دیگر نهاد ها در بعد از ظهر روز 22 بهمن به حول و قوه الهی مراسم پذیرایی از مردم عزیز برپا شد.
به فضل الهی امسال تعداد کثیری از ملت میهن دوست و انقلابی در راهپیمایی روز 22 بهمن شرکت کردند. مسیر راهپیمایی در بخش پیربکران از فلکه شهرداری تا مزار و گلزار شهدای پیربکران بود. ان شاء الله هر سال بر تعداد این عزیزان بیفزاید.
بسمه تعالی
در راستای برگزاری مراسمات دهه فجر، ستاد برگزاری مراسمات تصمیم به برگزاری مراسمات زیر نموده است. از تمامی عزیزانی که فرصت و امکان شرکت را دارند، دعوت ویژه ای به عمل می آید.
بسمه تعالی
همانطور که قول ادامه این تعامل و همکاری رو به شما عزیزان داده بودیم، به فضل الهی و کمک عزیزان از هر یک از ارگان های مربوطه توانستیم کاری نه چندان بزرگ در سطح چاپ بنر دهه فجر انجام دهیم.
امیدواریم ان شاء الله این تعامل به عرصه ها و زمینه های دیگر فعالیت در سطح این روستا و دیگر روستاها کشیده شود.
شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندیهای عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید.
شب قدر، شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها، شبی که در آن خطاب میآید: کجایند جوانمردان شبخیز که در آرزوی دیدار، بیخواب و بیآرام بودهاند و در راه عشق شربت بلا نوشیدهاند، تا خستگی ایشان را مرهم گذاریم و اندر این شب قدر ایشان را با قدر و منزلت گردانیم؛ که امشب، شب نوازش بندگان است و وقت توبه گنهکاران.
شبی است که «لیلة البراتش» خوانند: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند.
امسال نیز همانند سال های گذشته که توفیق حضور داشتیم، مراسم شب قدر در سهروفیروزان بسیار با شکوه برگزار شد. مسجد مشکی پوش و پیراهن مشکی عزاداران امام علی علیه السلام، داد از مظلومیت و فدا کاری امام اول ما می زد. اماما! فدای دل سوخته ات، فدای غربتت، فدای صبر تو!
همه آمده بودند، پیر و جوان، کشاورز و کارمند، زن و مرد، تا بگویند یا علی! ما منتظر مهدی تو هستیم تا غربت کربلا را جبران کنیم و بی وفایی کوفیان را با وفای خود جبران نماییم.
بعد از کفن و دفن درگذشته، اهالی به منزل مرحوم یا مرحومه رفته و به قرائت فاتحه و تسلیت به بازماندگان او می پردازند. این مراسم تا سه روز ادامه دارد و پس از برگزاری سومین روز، مراسم هفته بر مزار درگذشته انجام می گیرد و بعد از گذشت هفته، بزرگان فامیل، عزاداران نزدیک را به حمام می برند، و پس از پایان چهلمین روز درگذشت متوفی که بر سر مزارش برگزار می گردد، بزرگان فامیل جمع شده و لباس سیاه از تن عزاداران به در آورده، تا آنکه یکمین سال درگذشت وی را بر روی مزارش برگزار کنند. چنانچه متوفی کم سن یا جوان باشد، برای او طبل می زنند و با مراسم باشکوه تری او را به خاک می سپارند.
در ریشه دار بودن این سنت ابن بطوطه آورده: بعد از نماز عصر بود که به این شهر رسیدیم و مردم برای تشییع جنازه ای به بیرون شهر آمده بودند و از پیش و پس جنازه مشعل ها افروخته بودند و به دنبال آن شیپورها می زدند و مغنیان آوازهای طرب انگیز می خواندند.
در شب تاسوعا یک دسته از محله فیروزان راهی محله سهر شده و در مسجد چهارده معصوم علیهم السلام به سینه زنی و نوحه سرایی و سخنرانی می پردازند و همین اعمال را در شب عاشورا یک دسته از محله سهر در مسجد انبیاء محله فیروزان انجام می دهند. عصر روز تاسوعا یک دسته از محله سهر و یک دسته از محله فیروزان با زدن زنجیر و سینه و نوحه سرایی راهی منازل درگذشتگان آن سال شده و با قرائت فاتحه برای شادی روح آنها نسبت به بازماندگان ادای احترام می کنند. سپس دو دسته زنجیرزن به سوی قبور و گلستان شهدا رفته و به نوحه سرایی می پردازند. در روز عاشورا نیز به همین شیوه عمل می کنند و در گلستان شهدا پس از اینکه به هم رسیدند، ادای احترام می کنند و راهی امامزاده محل می شوند و پس از رسیدن به امامزاده و نوحه و زیارت خواندن در نماز جماعت شرکت کرده و پس از صرف نذورات و نهار تدارک دیده شده با دسته راهی منازل خود شده و شب هنگام نیز دستجات زنجیر زن مجددا راهی گلستان شهدا شده و مراسم شام غریبان را به پای می دارند.
اعتقاد بر آن است که برای حفاظت از زنان زائو و نوزادان باید بالای سرشان سیخ، سوزن، سنجاق و یا یک قطعه آهن قرار داد تا موجود خیالی آل به آنان صدمه نرساند. زائو و نوزاد تازه متولد شده را نباید در اتاق تنها گذاشت زیرا ممکن است توسط اجنه تعویض گردد.
در سومین روز تولد، جد مادری و یا پدر نوزاد با قرائت اذان و اقامه در گوش نوزاد، نامی برای او انتخاب می کنند که غالبا این نام منشأ اسلامی داشته و از نام معصومین گرفته می شود. در دهمین روز ولیمه ای به همین مناسبت ترتیب داده می شود و تعدادی از بستگان در آن شرکت می کنند.
زبان و گویش
زبان مردم سهروفیروزان فارسی روان و سلیس با لهجه نزدیک به اصفهانی است و فاقد گویش خاصی است. البته با توجه به شرایط جغرافیایی و معیشتی بعضی از اصطلاحات با اندک تغییر نیز در بین آنان رایج است.
گروه های قومی
اگرچه سهروفیروزان حوادث بسیاری را پشت سر گذاشته و بارها به دست حاکمان مختلفی افتاده و حتی بر سر تصرف آن جنگ ها رخ داده، اما تغییر قومی در آن صورت نپذیرفته به استناد سنگ مزارها و آثار مکتوب و مضبوط و تیپ شناسی و زاد و ولد بالا و فامیل های موجود در آن به جز پذیرش تعدادی از سادات از ناحیه مبارکه، مهاجری دیگر نپذیرفته و حداقل از دوره صفویه به این سو بیشتر مهاجر فرست بوده نه مهاجر پذیر.
در دوره های پیشین نیز در حالی که در نزدیکترین فاصله آن یعنی پیربکران تعدادی یهودی زندگی می کردند و یا در حداقل یازده نقطه لنجان ارامنه می زیستند.
در سهروفیروزان به طور نسبتا خالص پارس ها به سر می بردند و عمدتا قومیت آنان حفظ شده است.
از بازی های قدیمی ایام عید، مسابقه تخم مرغ شکنی بوده، هر کسی با تعدادی تخم مرغ رنگ کرده رقیبی برای خویش می جست و با ضربه ای که با تخم مرغ رنگی اش روی تخم مرغ دیگری می زد، تخم مرغی که می شکست را در اختیار فردی که تخم مرغش سالم مانده بود قرار می داد.
دیگری گوی بازی بود که توپ آن از پارچه و کمی لاستیک تهیه می شده و دو گروه در دو سوی زمینی قرار گرفته و با چوب، گوی را به سوی رقبا در دیگر سوی زمین می فرستادند و طرف مقابل به دفاع برخاسته چنانچه موفق به فرستادن توپ شده و یا آن را می گرفتند، برنده می شدند و بازی همچنان ادامه می یافت.
از دیگر بازی های رایج گردو بازی، آرنگ و رنگ باقالا به چند من، آسیاب لولو، حاج ممدلی بازی و کلاه بردار کرد بوده که اینک همگی جای خود را به بازی های جدید و عمدتا فوتبال داده است. سرگرمی بزرگتر ها نیز برگزاری شب نشینی ها بوده که ضمن مبادله اخبار و اطلاعات دیده و شنیده شده به خواندن امیر ارسلان، حسین کرد، فلک ناز، حیدر بیک و شاهنامه می پرداختند.
وسعت سهروفیروزان افزون بر مساحت کنونی آن بوده است و یا حداقل به عنوان یک شهر بر مناطق و توابعی سیطره داشته که محل پرورش چهارپایان اهلی اعم از اسب و گاو و همچنین اراضی حاصلخیز کشاورزی بوده، در ناحیه لنجانات که خود از مهمترین بخش های کشاورزی محسوب می شود. کمتر جایی از ویژگی سهروفیروزان برخوردار است، قرار گرفتن بر بستری از خاک های آبرفتی، نزدیکی سطح رودخانه با اراضی کشاورزی، واقع شدن در طول رودخانه و دسترسی نسبتا سهل به آب، مسطح بودن اراضی، شیب ملایم زمین ها نسبت به رودخانه که به عنوان زه کش اراضی عمل می کند، استعداد زمین برای کشت هر نوع محصول اعم از جالیزی، برنج، غلات، حبوبات، اقسام درختان و غیره این ناحیه را از این لحاظ نیز ممتاز گردانیده است. اینک نیز بخش کشاورزی آن با دارا بودن بالغ بر 287 هکتار اراضی زیر کشت بیشترین تعداد اشتغال را به خود اختصاص داده که عمده محصول آن برنج با نوع صدری و پر محصول که از کیفیت بالایی نیز برخوردار است و سپس گندم، جو، باقلا، سیب زمینی، چقندر و از میوه های سر درختی گیلاس، به، سیب و آلو می باشد. تعداد چاه های کشاورزی آن به 31 حلقه نیمه عمق می رسد که در کنار سهم آب رودخانه به کشاورزی این ناحیه رونق می بخشد.
یکی از محصولات کشاورزی این ناحیه در گذشته های نه چندان دور کلوزه بوده که با ایجاد شبکه ای کامل از کارگاه هایی پنبه پاک کنی، رنگرزی، ریسندگی و با بهره گیری از دامداری گسترده علاوه بر تهیه و تامین پوشاک مورد نیاز اهالی عمدتا توسط زنان به فالیبافی را فراهم می نموده است.
هم اینک نیز نزدیک به 200 واحد دامداری سنتی در محل وجود دارد که بخش قابل توجهی از نیاز بازار محلی و خارج از آن را با محصولات مختلف دامی تامین می نماید، در این میان نقش زنان همچون گذشته که پا به پای مردان در تولیدات اقتصادی موثر بوده اند، قابل اعتناست.
وجود قلعه گبری، نشانی از نفوذ تدریجی اسلام در این منطقه است، اساسا برای هیچ کس قابل تصور نیست که آدمی پس از عمری و نسلی که با ایده و عقیده اش زندگی کرده است به ناگاه از اعتقادات خویش دست بشوید و آیین و مرام جدیدی را بپذیرد که هیچ سابقه ذهنی با آن نداشته است و اصولا اعتقاداتی که با زور و اجبار و قدرت، تحمیل شود نمی تواند رضایت درونی ایجاد نماید و جز ریا حاصلی در بر ندارد. اما وقتی پای تعقل و تامل و مقایسه و استدلال به میان آید، سرشت حقیقت جوی آدمی به آن لبیک می گوید و چنین باوری ریشه در جان می گیرد. معیشت متکی بر کشاورزی و سروکار افراد با آب و خاک و آفتاب از یک سو و منطق قوی اسلامی که خون تازه در رگ های پژمرده و گرفتار خرافات آیین زردشتی می دمید از سوی دیگر، موجب روی آوردن مردم به دین اسلام شد.
شاید حاکمیت زیدیان بویه و وجود قلاع اسماعیلی در اطراف سهروفیروزان توانست نقش تبلیغات مذهب حنفی ترکان مسلط بر امور را خنثی نماید تا جایی که به نوشته مستوفی در قرن هشتم، مذهب مردم این دیار سنی شافعی است که در بین مذاهب اهل تسنن نسبت به مذهب شیعه نزدیکترین است، آزادی مذهبی دوره ایلخانان و گرایش به تشیع و حضور باباها که حداقل سه تن از آنان در این محل مدفونند و باغ قلندر که خانقاه آنان بوده و شیعه بودن آنها و وجود امامزاده ابوالقاسم نیز نشان دیگری از روی آوردن ساکنان سهروفیروزان به مذهب تشیع می باشد که در دوره صفویه به اوج خود می رسد.
هم اینک نیز مردم سهروفیروزان به طور مطلق پیرو مذهب تشیع امامیه بوده، و در باورهای خود بسیار محکم و جدی می باشند. وجود هشت مسجد و تعداد قابل توجهی حسینیه و دارالقرآن و برپایی مراسم عاشورای حسینی به صورت باشکوه هر چه تمامتر برگزاری اعیاد و سوگواری های مذهبی، سفرهای زیارتی و ادای نذر و نیازها و برپایی سفره ها و عدم دریغ از بذل جان در حفظ مبانی اسلامی که در طی جنگ تحمیلی شاهد آن بودیم، تاییدی بر پایبندی آنان نسبت به مذهب تشیع است.