وجه تسمیه سهروفیروزان
اگر چه مکان مورد مطالعه که امروزه تحت عنوان سهروفیروزان مشهور و معروف است از سه مکان یا به عبارتی از چهار مکان، کیادجان، فیروزان، بابامحمود و سهر تشکیل گردیده، بدلیل نشانه های تاریخی و ضبط آن در منابع و همچنین رایج بودن در اقوام عموم، تحت عنوان سهروفیروزان شناخته شده و شهرت یافته و لذا مورد بررسی بیشتر قرار می گیرد.
در خصوص فیروزان که همان پیروزان، که ترکیب پیروز + ان است، و در واقع مکانی است متعلق به پیروز، می دانیم در دوره ساسانیان بسیاری از شهرها منسوب به پادشاهان بوده و این در حالی است که حداقل سه تن از حاکمان ساسانی پیروز نام داشته اند، حال با توجه به قدمت این مکان، می توان معنای آن را دریافت.
حمدالله مستوفی از مورخین قرن هشتم بنای فیروزان را به کیومرث منسوب کرده که معمولا اینگونه انتساب ها خود نشانی از قدمت این اماکن است، ضمن آنکه از منظری دیگر قولی است که حسن انصاری در تاریخ اصفهان آورده و آن عبارتست از اینکه این مکان را در دوره اسلامی اتابیک فیروز شاه تعمیرات لایقه کرده و به نام او شده، اما معلوم نمی کند که این مکان قبلا چه نامیده می شده، که از آن پس به مناسبت نام اتابیک فیروز شاه، فیروزان نامیده شده، بنابراین با تامل در اخبار مقارن هم چون نوشته مافروخی از مورخین قرن پنجم و یاقوت حموی از جغرافیا نویسان قرن هفتم که آورده: "فیروزان من قری اصبهان ثم من ناحیه اللنجان من احسن القری و اطیبها هواء و ماء کثیره فواکه المعجبته و فیها جامع طیب" (حموی، جلد 4)، به یقین می توان گفت مکانی تحت عنوان فیروزان حداقل از قرن پنجم موجودیت داشته و نام آن برگرفته از نام حاکمی تحت نام "پیروز" باید بوده باشد.
در مورد وجه تسمیه سهر، معضل دو چندان می شود، شاید توجه به شکل های مختلف نگارش این واژه، در نظر گرفتن قدمت و معانی گوناگون آن بتواند راهنمای این مفهوم شود.
اصولا نه تنها ایرانیان بلکه دیگر اقوام نیز در نامگذاریها دقت به خرج می دهند و از سر اندیشه نام می نهند، در این میان عوامل طبیعی چه در پیدایش زبان و تشخص و نشان قومی و ملی نقش با اهمیتی داشته اند، کم نیستند. حیواناتی که سمبل پرچم و نشان بعضی ملل اند. با این مقدمه واژه صحیح سهر کدام است:
سهر [سُ] (ع اِ) مرضی است که صاحبش را بیداری و بی خوابی مفرط باشد. (غیاث اللغات)
سهر [سِ] (ع اِ) گاو که عرب ها بقر خوانند. (برهان، رشیدی، جهانگیری، آنندراج)
چو بر شاه تازی بگسترد مهر بیاورد فربه یکی ماده سهر (فردوسی)
سهر [سُ] (ص) گاو سرخ
صهر [ع] قرابت، خویشی
قدیمی ترین سند موجود که متعلق به قرن هفتم هجری است شکل آن را چنین ثبت کرده: " سهر قریه کبیره ذات جامع ملیح و مناره من قری اصبهان ثم من ناحیه خالنجان، سمع بها المحب بن النجار" (یاقوت حموی، جلد 3)
بنابر این رواج این واژه حداقل از قرن هفتم بدین سو محرز و معلوم می گردد، صورت صحیح آن نیز "سهر" باید باشد، در وجه معنای آن نیز که بتوان هم بعد زبان شناسی و هم قدمت آن را لحاظ کرد، دو دیدگاه قابل تامل است، یکی آنکه سهر را به معنای گاو سرخ بدانیم آنچنان که آمده فریدون اول خروج بر گاو سرخ نشست تا پادشاهی بر وی مقرر شد، در همین راستا می دانیم گاو در فرهنگ باستانی ایران از اهمیت بسیار برخوردار بوده و نمودهای آن در کنده کاری های کاخ ها و آثار تاریخی برجاست. ضمن آنکه نشان قدمت قبل از مرحله کشاورزی است، گاو نماد زایش، باروری، هستی و آفرینش و برکت بخشی نیز می باشد، البته گاو به معنای مرد دلیر و تنومند نیز آمده، یکی از سوره های قرآن کریم نیز بقره نام دارد.
در یکی از مناجات های آیین زرتشتی آمده: من دیو را دشمن می دارم و مزدا را می پرستم، من پیرو زردشت هستم
که دشمن دیوان و پیامبر یزدان بود. روان های مقدس جاویدی امشا سپندان را می ستایم و نزد خداوند دانا پیمان می بندم که همیشه نیکی و نیکوکاری پیشه کنم، راستی را برگزینم با فره ایزدی بهترین کار را در پیش گیرم، درباره گاو که از عطاهای خیر فرد است مهربان باشم.
بنابر این سهر، در این معنا هم گویای قدمت و هم دارای اصالت زبانی است.
دیدگاه دیگر آنکه، چنانچه واژه سهر را از خشتهر در اوستا و فرس هخامنشی و سانسکریت بدانیم در این صورت به معنای کشور می شود، که در فارسی شهر شده و به جای بلد در عربی به کار می رود، و اینکه از واژه خشتهر، در فارسی، خاء افتاده و شهر شده نظیر بسیار دارد، مثل: خشب = شب، بعضی نیز گفته اند ریشه شهر، سریانی سهر است که سپس معرب شده است (دهخدا، جلد 31)
پس می توان گفت اگر سهر را همان "شهر فیروزان" بنامیم که بعدها واژه شهر به سهر تبدیل شده و به عنوان "سهروفیروزان" شهرت یافته، احتمالا معنا پیدا کند. اما چنانچه سهر را به تنهایی به کار ببریم، خلاءای ایجاد می شود و آن عبارت از این است که هیچ مکانی از آغاز نمی توانسته شهر در معنای بلده باشد، پس باید به دنبال نام قبلی آن بگردیم که ظاهرا محال به نظر می رسد، لذا همانگونه که قبلا آمد بر اساس قرائن و شواهد باید دیدگاه نخست را در این مورد منطقی تر دانست.